کتاب شطرنج يکي از داستانهاي تحسينشده اشتفان زوايگ است که تصوير شديداً تأثيرگذار و درعينحال آزاردهنده از وسواس فکري و بهاي نبوغ را ارائه ميدهد.زوايگ در کتاب شطرنج (Chess Story) با پرداخت مناسب شخصيتها و توصيف عميقترين احساسات و افکار آنها و همچنين بابيان دقيق جزئيات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهاي کتاب با خود همراه ميسازد. در داستان ميخوانيم: «گروهي از مسافران يک کشتي سياحتي، قهرمان شطرنج جهان را به مبارزه ميطلبند. در ابتدا آنها شکست ميخوردند، تا اينکه توسط يک غريبه از ميان جمعيت راهنمايي ميشوند، مردي که براي برد دست به مخاطره ميزند.»اشتفان زوايگ (Stefan Zweig) رماننويس، نمايشنامهنويس، رومهنويس و زندگينامهنويس اتريشي بود. اشتفان وقتي قدرت روزافزون و تسلط هولناک و وحشتناک نازيها را به چشم ديد، در سال 1934 ديگر نتوانست طاقت بياورد و در نهايت در سال 1938 اتريش را به مقصد لندن ترک کرده و در آنجا ماندگار شد.در بخشي از کتاب شطرنج ميخوانيم:مککانور شگفت زده، دستش را از روي مهره برداشت و با بهت و حيرتي هماندازهي ما، به مردي خيره شد که به طرزي غيرمترقبه، مانند فرشتهاي از آسمان به ياريمان شتافته بود. کسي که ميتواند پيشاپيش يک کيش و مات را از نه حرکت قبل محاسبه کند، بايد خبرهاي طراز اول باشد، شايد هم رقيبي که براي به دست آوردن مقام قهرماني و شرکت در تورنومنتي يکسان سوار کشتي شده بود. ورود و مداخلهي ناگهانياش در اين لحظهي بحراني رنگ و بويي تقريبا ماورالطبيعي به ماجرا ميداد. مککانور اولين کسي بود که توانست خود را جمع و جور کند.
درباره این سایت